به گزارش آی تابناک : وارد تونلی به طول ۲۳۰ متر شدیم. جایی که دیوارها با کاشیهای سفید پوشانده شده بود و فضای داخلی شبیه حمامی مدرن شده بود. وقتی از تونل خارج شدیم با ساختمانهایی روبرو شدیم که بالههای شیشهای داشتند؛ قوهای شگفتانگیز که یادآور تصور انسان از آینده بود که در نشریات دهه ۱۹۵۰ میلادی آمده بود.
در ادامه از مسیری گذشتیم که در واقع از زیر ساختمانها تداوم داشت و ما را به محوطه دیگر میرساند. بار دیگر به محوطهای دایرهای شکل وارد شدیم که ۹ ورودی مجزا داشت. ایو من را به فضای بزرگ کافهمانندی راهنمایی کرد. ساختمانی که گفته میشود میتواند ۴ هزار کارمند را در خود جا دهد. این بخش به بالکنیهای مخصوص صرف غذا تقسیم شده است. در بخش اصلی دو در شیشهای بزرگ قرار گرفته به چشماندازی زیبا و خیرهکننده باز میشود.
پرسیدم: «سوال احمقانهای است اما چه نیازی به این درهای شیشهای است؟ ایو، ابروهایش را بالا برد و پاسخ داد: «بستگی دارد نیاز را چطور تعریف کنیم.» از پلهها بالا رفتیم و منظره محوطه را از نمای بالا مشاهده کردم. انگار نمای مجموعه زیبای اپل را از دید پهپاد تماشا میکردم. مجموعهای دایرهای شکل که تلاش میشد به عنوان نماد اپل معرفی شود. با وجود صدای سرسامآور ساخت و ساز در اطراف، باز هم احساس آرامش عجیبی داشتم. مانند عظمت آسمانخراشی که در عین بزرگی آرام و فروتن در گوشهای از شهر ایستاده باشد.
در دو ساعت آینده، همراه با مدیران ارشد اپل به گوشهو کنار این مجموعه سر زدیم. ساختمانها را دیدیم و در زمینهای اطراف پیادهروی کردیم. آنها از جزئیاتی که در ساخت این مجموعه در نظر گرفته شده، روایتها گفتند و اشاره کردند که مهندسان و مدیران این پروژه چگونه، گوشهگوشه جهان را برای یافتن بهترین مواد اولیه جستوجو کردهاند. با وجود صرف هزینههای چند میلیون دلاری در بخشهای گوناگون، همه این اقدامات برای طرفداران واقعی اپل اهمیت بالایی دارد. چگونه کسی میتواند تلاشهای صورت گرفته برای ساخت حلقهای به وسعت ۲۶۰ کیلومتر مربع که هشت سال زمان برای آن صرف شده است را نادیده بگیرد. ایو در مورد بناها و ویژگیهای آن میگوید: «استفاده از شیشه، در این ابعاد و اندازه، دستاوردی بزرگ است.
وقتی استیو جابز برای اولین بار درباره محوطهای برای اپل صحبت میکرد، تصویری از طرحی حلقهای شکل در ذهن نداشت. ایو معتقد است که در سال ۲۰۰۴ وثتی با جابز در این باره گفتوگو کرده بود طرحی مانند هاید پارک لندن در ذهن مدیر عامل اپل وجود داشت. آن دو به لندن سفر کرده بودند و ساعتها در پارکهای معروف این شهر قدم زده بودند. در همان پیادهرویها در مورد پارک اپل گفتوگو کرده بودیم و طبیعی است که تصور اولیه ما از این محوطه، مشابه پارکهای لندن باشد.
بحث بر سر نوع پیادهسازی طرح و جزئیات آن تا سال ۲۰۰۹ ادامه پیدا کرد. زمین خالی و بدون استفاده از کوپرتینو، نادر است. اپل در نهایت زمینی به وسعت ۷۵ هکتار خریداری کرد. پس از خرید زمین مورد نیاز، استیو جابز در جستوجوی یافتن شرکت معماری مناسب بود. نظر جابز بر نورمن فاستر برنده جایزه معماری پریتزکر بود. او معماور ساختمان رایشتاگ برلین، فرودگاه هنگکنگ و برجی لندن است. جابز در جولای سال ۲۰۰۹ قراری با فاستر گذاشت و به او گفت: «اپل به کمک نیاز دارد.»
دو ماه بعد فاستر به کوپرتینو آمد و یک روز کامل را با استو جابز سپری کرد. ابتدا این دو در دفتر جابز با یکدیگر ملاقات داشتند و پس از آن فاستر به خانه مدیر عامل در پالو آلتو رفت. در خانه جابز، فاستر با مجموعهای شیشه، سنگ و استیل روبرو شد که نشان از تخصص و اطلاعات جابز در مورد مواد اینچنینی داشت. فاستر در خانه طرحی اولیه را از آنچه جابز گفته بود روی کاغذ کشید.
فاستر تیم معماران مورد نظر خود را به سرعت جمعآوری کرد. جابز با جزئیات خواستههای خود را به او منتقل کرده بود. طرحی که در مورد پارک اپل از سوی تیم طراحی تصور میشد، منطقهای با پوشش آسفالت بود اما جابز اصرار داشت که این مجموعه، با تپههایی پوشیده از گل و گیاه و درخت طراحی شود.
دو سال بعدی عمر جابز صرف برگزاری جلسات پنج- شش ساعته شد. مدیرعامل اپل در مورد ریزهکاریهای این مجموعه نیز اطلاعات دقیقی داشت. او حتی میدانست قرار است از چه چوبی برای دیوارها استفاده شود. در مورد شیشهها نیز وضع به همین صورت بود. جابز در مورد نوع برشها و به کارگیری مواد در ساختمانها هم نظراتی داشت که کار را برای مهندسان و معمارها ساده میکرد.
محصولات اپل ویژگی منحصر بفردی دارند. با مشاهده ظاهر این دستگاهها میتواند به نوع عملکردشان پی برد. جابز به دنبال پارکی بود که از همین منطقه وسایل اپل پیروی کند. اینجا محل تلاقی تولید کنندگان و مصرفکنندگان بود. محل به یکدیگر رسیدن صنعت و طبیعت.
برای کار در این مجموعه، دفاتری طراحی شده بود و برای کارهای گروهی مکانهای دایرهواری که افراد دور هم جمع میشدند. در سالهای اخیر اپل در حفظ مسائل محرمانه چندان قدرتمند نبوده و برخی اطلاعات مهم به بیرون از این کمپانی درز پیدا کرده است.و شاید ریشه این مورد را بتوان در طراحی شیشهای جابز جستوجو کرد. او علاقهمند بود برخی استودیوهای مهم کمپانی را با استفاده از شیشههای شفاف طراحی کند.
یکی از مدیران پروژه در مورد نگاه جابز به طراحی این مجموعه میگوید: «در روزهای اول نمیدانستیم جابز از چه حرف میزند. او ایدههایش را پشت سر هم ردیف میکرد و ما نمیدانستیم که کدام بخش از طرحهای او اجرایی است. مثلا نمیدانستیم که این مجموعه چند رستوران باید داشته باشد. در حالی که از نظر جابز پاسخ ساده بود. یک رستوران، یک رستوران بزرگ که همه آنجا با یکدیگر رودررو شوند.»