شایعات استفاده اپل از پردازندههای ARM در مک برای نزدیک به یک دهه به گوش رسیدهاند، اما جالب است بدانید ریشههای چنین حرکتی به سه دهه پیش بازمیگردد. از زمانی که استیو جابز در سال ۱۹۹۷ میلادی دوباره مدیر عاملی اپل را برعهده گرفت تا سال ۱۹۹۹ که iMac به بازار آمد، او دست به دو حرکت عمومی زد که شرکت را دگرگون کردند.
بنابر گزارشها، اپل تنها ۹۰ روز تا اعلام ورشکستگی فاصله داشت، اما جابز قراردادی ترتیب داد که باعث میشد مایکروسافت بالغ بر ۱۵۰ میلیون دلار روی شرکتاش سرمایهگذاری کند. اما سرمایهگذاری مایکروسافت مزایای بسیار بیشتری نسبت به تزریق پول در آن لحظه به همراه داشت و شخص بیل گیتس برای پنج سال متعهد به توسعه نرمافزار برای مک شد. همین بود که واقعا شرایط را برای اپل دگرگون میکرد.
حرکت عمومی دیگر جابز، کنسل کردن پروژههایی نظیر پروژه نیوتون بود. اما هنگامی که مردم از وقوع این اتفاق ابراز ناخشنودی میکردند، حواسشان به این نبود که نیوتون روی پردازنده ARM به اجرا درمیآمد و همزمان با کنسل شدن MessagePod، جابز شروع به فروختن سهام اپل در ARM کرد.
اینجا بود که پول واقعی از راه رسید. و اینجا بود که ARM برای اولین بار اپل را نجات داد.
آرم، آکورن و اپل
ریشههای آرم در کمپانی بریتانیایی آکورن دمیده شده. اگرچه این شرکت در ایالات متحده و دیگر کشورهای جهان چندان شناخته شده نیست، اما در بریتانیا به خاطر دستگاه بیبیسی مایکرو شهرت داشت که در رقابت با دیوایسهایی مانند کمودور ۶۴ حسابی موفق بود و تمام مدارس و آموزشگاههای بریتانیا در اوایل دهه ۸۰ را آن را داشتند. همین حمایت موسسات آموزشی به آکورن اجازه داد برنامههای بزرگی برای آینده تدارک ببیند.
در سال ۱۹۸۳، پروژه Acorn RISC Machine کلید خورد. RISC (رایانه کم دستور) پردازندهای بود که به اندازه CISK (رایانه دستورات پیچیده) از دستورالعملهای گسترده پشتیبانی نمیکرد، اما در عوض سرعت بالاتری داشت.
نتیجه نهایی پردازندهای کمتوانتر اما به مراتب قدرتمندتر بود. این پردازنده آنقدر به شکلی بهینه قدرتمند و سریع است که باعث میشود این حقیقت که دستورالعملها برای اجرایی شدن نیازمند مراحل بیشتری هستند را از نظر دور بماند. در کنار این قدرت و سرعت، مصرف کمتر انرژی هم داشتیم - و اینجا بود که اپل به موضوع علاقهمند شد.
در اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی، اپل شروع به همکاری با آکورن کرد و بعد در روز ۲۷ نوامبر ۱۹۹۰، دو کمپانی مورد اشاره به یک تولیدکننده چیپ به نام VLSI Technologies پیوستند تا شرکتی تازه تشکیل دهند. این شرکت Advanced RISC Machines Ltd (به اختصار ARM) نام داشت و اپل ۳ میلیون دلار پرداخت تا سهمی ۴۳ درصدی از کمپانی داشته باشد. هدف اصلی این بود که یک پردازنده آرم برای Newton MessagePad طراحی و تولید شود.
کمپانی تازه تاسیس دقیقا همین کار را کرد و در سال ۱۹۹۳ میلادی، نخستین نیوتون از راه رسید. در همان زمان اما دو اتفاق دیگر هم افتاد.
در همان سال، آرم که احتمالا نگران بود فعالیتهایش محدود به تولید پردازنده برای تنها یک دیوایس شود، به فکر فروش لایسنس تکنولوژیاش افتاد. در آن زمان، این حرکتی نامتعارف در صنعت تکنولوژی به حساب میآمد، اما درست از همین طریق بود که آرم تبدیل به شرکتی شد که برای دیگر کمپانیها هم پردازنده طراحی میکرد.
اواخر همان سال، شرکت Texas Instruments تبدیل به یکی از مشتریان اصلی آرم شد و این اتفاق، در واقع به آرم و رویکرد جدیدش در قبال طراحی پردازنده و دریافت حق امتیاز در ازای آنها اعتبار بخشید. به فاصله کوتاهی، Texas Instruments نوکیا را هم به همکاری با آرم ترغیب کرد و در سال ۱۹۹۴، موبایل نوکیا ۶۱۱۰ عرضه شد.
تمام اینها همچنان به آرم و تلاشش برای گسترش فعالیتها مربوط میشود. اما در همین حین اتفاقی دیگر هم داشت میافتاد. اپل به اندازه کافی در فروش دیوایسهای نیوتون موفق نبود. در واقع اپل هیچکدام از محصولاتش را به اندازه کافی نمیفروخت و محکوم به نابودی بود. تا اینکه استیو جابز برگشت.
آرم مک را نجات میدهد
اما حتی استیو جابز هم نمیتواند شرکتی در ابعاد اپل را صرفا با سرمایه ۱۵۰ میلیون دلاری و تنها در ۹۰ روز زیر و زبر کند. ولی اگر صحبت راجع به رقمی مانند ۱.۱ میلیارد دلار باشد، چنین کاری شدنی خواهد بود.
جابز در حرکتی که به مراتب کمتر از امضای قرارداد با مایکروسافت یا کنسل شدن پروژههایی نظیر نیوتون توجه عموم را جلب کرد، سهام اپل در آرم را فروخت. حتی با گذشت تمام این سالها هنوز مشخص نیست که اپل در نهایت چه میزان سهام آرم فروخت و چه مقدار از آنها را بعدا پس گرفته است. اما تا ماه فوریه ۱۹۹۹، اپل تنها صاحب ۱۴.۸ درصد از آرم بود و از این طریق، ۱.۱ میلیارد دلار به دست آورد.
این سوددهی کلان و ۳۶۶ برابری نسبت به سرمایهگذاری ابتدایی، برای اپل دستیافتنی نبود اگر آرم در سال ۱۹۹۸ تبدیل به شرکتی سهامی عام نمیشد. و آرم سهامی عام نمیشد اگر با طراحی پردازندههایش برای حداقل ۱۶۵ شرکت مختلف -که اپل هم یکی از آنها بود- به چنان موفقیت عظیمی نمیرسید.
نیوتونِ محبوب اما شکستخورده به تاریخ پیوست. بعد آیپاد در سال ۲۰۰۱ از راه رسید و بار دیگر براساس طراحی آرم ساخته شده بود. اپل از پردازندههای آرم نهتنها در این دیوایس شدیدا موفق، بلکه در بیس استیشنهای وایرلس AirPort و همینطور آیفون استفاده کرد.
اینتل آیفون را از دست داد
دومین باری که آرم اپل را نجات داد، در دوران آیفون بود. تمام آیفونهایی که در تاریخ ساخته شدند، از همان ابتدا به پردازنده آرم که به صورت خاص برای آنها طراحی شده مجهز بودهاند - اما انتظار نمیرفت شرایط اینطور باشد.
وقتی آیفون داشت در اواسط دهه ۲۰۰۰ طراحی میشد، اپل همکاری گستردهتری با اینتل داشت. و به این ترتیب، اهالی کوپرتینو میخواستند تولید پردازنده برای آیفون را به اینتل بسپرند. اگر اینتل پاسخ مثبت میداد، آرم در هر صورت شرکتی موفق میبود، اما احتمال شما نامی از آن نشنیده بودید. آرم صرفا نوعی پردازنده در دیوایسهایی مانند دیوایسهای اینترنت اشیا بود که برای مصرفکننده ذرهای اهمیت نداشت.
اینتل پاسخ منفی داد و اگر به نظر میرسد که آنها دست به اشتباهی مهلک زدهاند، صرفا به این خاطر است که ما در سال ۲۰۲۰ میدانیم اپل از آن موقع چه میزان آیفون فروخته شده است. اینتل در آن زمان تازه یکی از واحدهایش را که با آرم همکاری داشت را فروخته بود و دلیلش هم عدم موفقیت پروژههای آنها بود.
همین موضوع در کنار انتظارات پایین اینتل از فروش آیفون قرار گرفت و همهچیز مثل یک حساب و کتاب ساده به نظر میرسید. هزینه توسعه یک پردازنده جدید با پیشبینیها راجع به فروش احتمالی دستگاه همخوانی نداشت. اینتل احتمالا امروز از تصمیم خود پشیمان باشد. اپل هم که مجبور به یافتن راهی دیگر بود، به سراغ آرم و سامسونگ رفت تا به ترتیب پردازنده نخستین آيفون را طراحی و تولید کنند.
اپل هم آستین بالا میزند
نخستین آیفون چیزهای زیادی بود، اما دقیقا دستگاهی آنقدرها سریع نبود. و یک احتمال اینست که گرچه تکنولوژی ARM هیچ مشکلی نداشت و تولیدات سامسونگ هم دقیقا همان چیزی بود که از شرکت کرهای خواسته شده بود، یک نقص در میانه کار وجود داشت. اپل به اندازه کافی با طراحی پردازندهها آشنایی نداشت.
البته که از آن زمان اپل درسهای خود را آموخته.
تا سال ۲۰۱۰، آیپد به بازار آمد و این شایعه به گوش میرسید که اپل میخواهد آرم را بخرد. در همان زمان، آرم ارزشی معادل ۸ میلیارد دلار داشت و موضوع چه بر سر کلان بودن این ارقام برای اپل بوده باشد و چه هر چیز دیگر، چنین اتفاقی نیفتاد.
در عوض این سافتبنک بود که آرم را در سال ۲۰۱۲ مال خود کرد. بنابراین سافتبنک حالا صاحب شرکتی بود که اپل از آن برای پردازندههای درجه یک خود استفاده میکرد و در عین حال همان شرکتی بود که استیو جابز را متقاعد کرد که حقوق انحصاری آیفون در ژاپن را به آنها بسپارد.
یک تیم همهفن حریف
آرم همچنان شرکتی است که به جای تولید پردازنده، این قطعات سختافزاری را طراحی میکند و همچنان هم برای تولید پردازندههای مختلف، به همکاری با دیگر شرکتهای تکنولوژی میپردازد. یکی از معدود تفاوتها اینست که تیم خود اپل حالا به صورت دقیق جزییات طراحی مد نظرش را به آرم میدهد. اپل در سالهای اخیر به شکل چشمگیری تعداد طراحان پردازندهاش را افزایش داده و این سرمایهگذاری، نتیجه خوبی هم به همراه داشته.
میتوان این بحث را پیش کشید که آرم با هدایت اپل در مسیر طراحی موبایلهای هوشمند، برای بار سوم اپل را نجات داده است. آیفونها به صورت مداوم به خاطر طراحی پردازندههایشان، عملکردی بهتر از دیوایسهای همرده اندرویدی یا حتی دیوایسهایی که مشخصات بهتری دارند از خود به نمایش میگذارند.
این موضوع همواره حقیقت داشته و به همین خاطر است که مقرون به صرفهترین آیفون اپل، یعنی آیفون SE سرعت بالاتری نسبت به دیوایسهای اندروید گرانقیمت دارد. تفاوتی که آرم برای اپل ایجاد کرده، هیچوقت بیشتر از سال ۲۰۱۳ محسوس نبوده است. اپل در آن سال از آیفون ۵ اس با پردازنده ۶۴-بیتی A7 رونمایی کرد. فیل شیلر آن زمان گفت: «این نخستین پردازنده ۶۴ بیتی در هر موبایلی است. فکر نمیکنیم بقیه بچهها [رقبا] در این باره حتی صحبت هم کرده باشند».
آن رقبا در حال صحبت درباره چنین پردازندههایی بودند، اما به شکلی فاحش عقبتر از اپل بودند. آنقدر عقب بودند که سعی کردند اپل را مسخره کرده و بگویند هیچکس به یک پردازنده ۶۴ بیتی در موبایلی هوشمند نیاز ندارد. البته این روند تنها تا زمانی ادامه یافت که آنها هم پردازندههای ۶۴ بیتی خودشان را به اسمارتفونها آوردند.
به سمت آینده
استفاده اپل از پردازندههای آرم، به خصوص در آیفون و آیپد، داستانی تحسینبرانگیز راجع به طراحیهاییست که به مرور زمان تنها سریعتر و توانمندتر شدهاند. اما چنین چیزی را نمیتوان راجع به داستان استفاده اپل از پردازندههای اپل در دیوایسهای مک گفت.
اینتل برای چندین سال متوالی از نقشه راه خودش عقب افتاده و اپل شرکتی بوده که بهای این مشکلات را پرداخته. اپل ممکن است طراحیهایی در ذهن داشته باشد که پردازندههای اینتل قادر به تحقق آنها نیستند. و اینطور هم نیست که اینتل پردازندههایش را ارزانتر بفروشد. در واقع تفاوت قیمت میان نسخه ارزان و گران مکبوک پرو ۱۳ اینچی، ناشی از هزینههاییست که اینتل طلب میکند.
بنابراین از یک سو، اپل به خاطر پردازندههای مک که حسابی از رقبا عقب افتادهاند، بازی را واگذار کرده و از سوی دیگر، با سرعت به مراتب بیشتری نسبت به رقبا با آیفونها پیش میرود.
امروز اپل دیگر نیازی به کم کردن هزینههایش ندارد. همان اپلی که تنها ۹۰ روز تا ورشکستگی فاصله داشت، حالا میتواند برای یک سال کامل هیچ دستگاهی به هیچ مصرفکنندهای نفروشد و باز هم خم به ابرو نیاورد. اکنون به نقطهای رسیدهایم که اپل ممکن است دیوایسهای مک را به شکل چشمگیری تغییر دهد و باز هم در نقطهای هستیم که احتمالا تنها آرم بتواند تغییر مورد نیاز اپل را به وجود آورد.