شرکت شیمیایی BASF با وجود ابعاد عظیم و فعالیت در حوزههای متنوع، شهرت زیادی در اذهان عمومی ندارد. آنها از دههی ۱۹۹۰ فعالیت و عرضهی محصولات با برند BASF را در صنعت محصولات الکترونیکی مصرفی متوقف کردند که در کاهش شهرت عمومی، تأثیر زیادی داشت. سهام BASF اکنون در بازارهای بورس فرانکفورت، لندن و زوریخ عرضه میشود. برند آلمانی قبلا سهام خود را در بازار نیویورک نیز به فروش میرساند که از سال ۲۰۰۷ از آن بازار خارج شد.
تأسیس غول شیمیایی آلمانی به قرن ۱۹ و کشف اولین رزانه (جوهر) مصنوعی از قطران زغال سنگ باز میگردد که توسط هنری ویلیام پرکین، صنعتگر انگلیسیتبار رخ داد. استفاده از قطران زغال سنگ بهعنوان مادهی اولیهی ساخت جوهر، پس از این کشف و از سال ۱۸۵۶ ممکن شد. فریدریش انگلهورن، تاجر و طلاساز مالک شرکت صنایع گازی در مانهایم بود. او بهسرعت به ظرفیتهای قطران زغال سنگ پی برد که توسط شرکت خودش تولید میشد. او بهسرعت تولید مواد رنگرزی قرمز فوچسین و آنیلین را شروع کرد.
مرکز تولید BASF در لودویگسهافن
انگلهورن پس از مشاهدهی نتایج مناسب تولید جوهر شیمیایی، ایدهی تأسیس شرکتی مجزا برای تولید مواد واسط از مواد اولیهی ساده را توسعه داد. او در ششم آوریل ۱۸۶۵ شرکتش را بهنام Badische Anili & Sodafabrik در مانهایم تأسیس کرد. او ابتدا تصمیم داشت تا مراکز تولیدی خود را با خرید املاکی در منطقهی بادن رودخانهی راین در مانهایم راهاندازی کند که موفق به خرید نشد. بههمین دلیل کارخانهها در منطقهی لودویگسهافن در پالاتن تأسیس شدند که در آن زمان بخشی از فرمانروایی پادشاهی باواریا بود.
شرکت BASF از ابتدای تأسیس رویکردهای ساختارشکن و مدرنی را در مراکز تولیدی و مدیریتی خود دنبال میکرد. آنها یک سال پس از تأسیس کارخانه، اولین پزشک را استخدام کردند که در صنعت شیمی آلمان نیز اولین محسوب میشد. دپارتمان پزشکی و سلامت BASF در سالهای بعد توسعه یافت و به کلینیک سرپایی مجهز در آستانهی قرن بیستم تبدیل شد. مرکز پزشکی BASF در آن زمان امکانات قابلتوجهی همچون مراکز درمان و جراحی پیشرفته، اتاقهای تصویربرداری اشعهی ایکس، فیزیوتراپی و درمانهای دارویی حرفهای داشت.
کارخانهی BASF در دههی ۱۸۶۰
تحقیق و توسعه از اقدامهای مهم ابتدایی BASF بود. آنها برای توسعهی هرچه بهتر محصولات، شیمیدانهای متخصص را از سالهای ابتدایی استخدام کردند. هاینریش کارو سه سال پس از تأسیس به شرکت اضافه شد و مسئولیت مدیریت واحد تحقیقات را بر عهده گرفت. رویکرد مذکور به شکلگیری استراتژی تحقیقات داخلی در BASF انجامید که اولین محصولش در سال ۱۸۶۹ مشاهده شد. کارو با همکاری شیمیدانهای اهل برلین، کارل گرابه و کارل لیبرمن، اولین جوهر طبیعی را تولید کرد. آلیزارین یا جوهر روناس، محصول مصنوعی همتراز با جوهر قرمز بود که از ریشهی گیاه روناس به دست میآید. این محصول، اولین فروشهای بینالمللی را نیز برای BASF بههمراه داشت.
اولین مرکز تولیدی BASF در خارج از آلمان، در سل ۱۸۷۷ در بوتریکی مسکو روسیه تأسیس شد. یک سال بعد، فرانسه و شهر لیون، میزبان BASF بود. البته تولید BASF در کارخانههای خارجی در طول قرنهای ۱۹ و ۲۰ تنها بهعنوان یک استثنا پیگیری میشد و زمانهایی که محدودیتهای پتنتی یا موارد مشابه وجود داشتند، این کارخانهها به کار گرفته میشدند. بههرحال رویکردهای صادراتی از همان دهههای ابتدایی در برند آلمانی وجود داشتند که با همکاری نمایندهها و آژانسهای بینالمللی انجام میشدند.
هاینریش کارو
یکی از محصولات انقلابی BASF که شهرت شرکت را جهانی کرد، رنگ نیل بهنام Indigo Pure BASF بود که برند آلمانی را به پیروزی در رقابت تولید سلطان جوهرهای طبیعی رساند. رنگ نیل بهسرعت به یکی از محصولات اصلی BASF تبدیل شد و موفقیتهای بیشماری را در پی داشت؛ چرا که تولید رنگ آبی از منابع طبیعی در آن سالها دشوار بود و امکان ترکیب مواد مصنوعی برای ساخت رنگ مورد نظر، حکم برگ برنده را در صنایع شیمیایی داشت.
دستیابی به محصول انقلابی رنگ نیل، حاصل ۱۷ سال تحقیق و توسعه و سرمایهگذاری به میزان ۱۸ میلیون مارک طلا بود که بیش از دارایی سهامی شرکت محسوب میشد. بههرحال با وجود موفقیتهای بیشمار رنگ نیل برای BASF، شرکت فرایندهای تحقیق و توسعه را ادامه داد و به محصول مشابهی بهنام ایندانترین (Indanthrene) رسید که بهعنوان جوهر رنگ آبی فروخته شد. محصول جدید، بهنوعی رقیب داخلی رنگ نیل بود و بازارها را بهسرعت به تصاحب خود درآورد. رنگ نیل تا دههی ۱۹۶۰ خواهان زیادی نداشت تا اینکه شلوارهای جین به کالایی پرطرفدار در صنعت پوشاک جهان تبدیل شدند و بار دیگر نیل را به ستون اصلی کسبوکار BASF تبدیل کردند.
طیف محصولات رنگی BASF در قرن ۱۹
ایندانترین محصولی بود که نسبت به نیل، رنگ بیشتر و مقاومت بیشتر در برابر نور داشت. رنه بون در سال ۱۹۰۱ این محصول را در BASF کشف کرد که بهصورت پودرهای محلول در آب به بازار عرضه شد. جوهر آبی بهخاطر قابلیتهای خوب انحلال در آب، دوران تازهای را در صنعت نساجی و چاپ پارچه ایجاد کرد. BASF در تاریخچهی خود، سالهای گذرانده شده از تأسیس تا عرضهی جوهر آبی به صنعت را بهنام دوران صنایع شمیایی جوهر نامگذاری میکند.
یکی از شرکای تجاری BASF در کارلسروهه، فریتز هابر (Fritz Haber) بود که تحقیقاتی را روی آمونیاک انجام میداد. تیمی تحت مدیریت کارل بوش در BASF، فعالیتهای هابر را ادامه دادند و از سال ۱۹۰۸ بهدنبال کشف روشی برای ترکیب آمونیاک در مقیاس صنعتی بودند. درسال ۱۹۱۳، اولین مرکز تولید آمونیاک شرکت در اوپائو لودویگسهافن مشغول به کار شد. تولید صنعتی آمونیاک توسط BASF را میتوان مثالی بارز از همکاری دانشگاه با صنعت دانست.
هابر (چپ) و بوش (راست)
تولید صنعتی آمونیاک، دوران تازهای را در ساخت کودهای شیمیایی شروع کرد. تا به امروز، روشی که بهنام هابر-بوش شناخته شده و در تولید کودهای شیمیایی بهکار گرفته میشود، پرورش غذا و گیاهان را برای میلیاردها انسان ممکن میکند. روش مذکور، به BASF امکان داد تا بهعنوان اولین شرکت، فناوری تولید کود با فشار بالا را اجرا کند؛ روشی که بهمرور صنعت مواد شیمیای را شکل داد.
تولید موفق اولین کود شیمیای با استفاده از آمونیاک، BASF را مجاب کرد تا فعالیتی جدیتر در صنعت کشاورزی داشته باشد. آنها در سال ۱۹۱۴ ایستگاه تحقیقات کشاورزی خود را در نزدیکی لودویگسهافن تأسیس کردند که امروز بهنام BASF Agricultural Center Limburgerhof شناخته میشود. هدف اصلی مرکز تحقیقاتی مذکور، شناسایی تأثیر انواع کود بر گیاهان و خاک کشاورزی و باغداری بود. بهعلاوه دستورالعمل استفاده از کودها برای مشتریان نیز در همین مرکز آماده میشد. مرکز تحقیقاتی جدید، مسیر را برای فعالیت بینالمللی BASF در صنعت کشاورزی فراهم کرد.
جنگ جهانی اول در تابستان ۱۹۱۴ شروع شد. آلمان منابع خود را به فعالیتهای نظامی اختصاص داد که فشار زیادی را به اقتصاد کشور وارد کرد. جنگ به جامعهی صنعتی شدهی آلمانی نشان داد که بسیاری از محصولاتشان، طبیعت دوگانه دارند. بیش از همه، صنایع شیمیای به این کاربرد دوگانه پی بردند. آمونیاک که زمانی برای تولید کود و درنهایت پرورش غذای بهتر برای مردم استفاده میشد، تحت فشار دولت کاربردی دیگر پیدا کرد.
دولت آلمان، BASF را مجبور کرد تا تولید آمونیاک را در اولیویت اول قرار دهد. آمونیاک تولیدشده در مرکز تولید اوپائو، سپس به نیتریک اسید تبدیل میشد که در صنعت مهمات انفجاری کاربرد داشت. فریتز هابر در آن زمان مدیریت دپارتمان شیمی وزارت جنگ پادشاهی پروس را بر عهده داشت. او پیشنهاد ساخت سلاحهای شیمیایی با گاز کلر را به مسئولان نظامی ارائه داد. در سال ۱۹۱۵، اولین حملهی شیمیایی در جبههی غربی جنگ جهانی اول در نزدیکی ایپر بلژیک رخ داد. جنگ شیمیایی بهصورت رسمی از آن سال شروع شد.
یکی از کارخانههای BASF در جنگ جهانی اول - توزیع غذا بین آوارگان و کارگران
در جریان جنگ جهانی اول، سلاحهای شیمیایی متعدد دیگری هم توسعه یافتند. از میان آنها میتوان به فسژن و گاز خردل اشاره کرد. BASF بهعنوان تولید و توزیعکنندهی اصلی گاز خردل و فسژن در جنگ جهانی اول شناخته میشد. فسژن که از ابتدای قرن بیستم بهعنوان مادهی واسط در تولید جوهر رنگی استفاده میشد، بهصورت مستقیم به وزارت جنگ میرفت تا بهعنوان سلاح استفاده شود. بهعلاوه مواد اولیهی تولید گاز خردل نیز توسط BASF برای کارخانههای دیگر تولید میشد.
جنگ جهانی اول علاوه بر تولید سلاحهای شیمایی با رخداد تأسفبار کار اجباری نیز همراه بود. شهروندان خارجی و زندانیان نظامی در بخشهای صنعتی و کشاورزی آلمان، مجبور به کار بودند. تعدادی از آنها در کارخانههای BASF در لودویگسهافن، اوپائو و مرزبورگ به کار گماشته میشدند تا جایگزین نیروهای اعزامشده به جنگ باشند. شهروندان لهستانی و بلژیکی و زندانیان نظامی از ایتالیا و روسیه، در کارخانههای BASF مجبور به کار میشدند.
مرکز پزشکی و فیزیوتراپی BASF
در سپتامبر سال ۱۹۲۱، انفجار بزرگی در یکی از کارخانههای اوپائو رخ داد که ۵۰۰ نفر را به کام مرگ کشاند. مناطق اطراف کارخانه نیز خسارتهای بسیاری را تجربه کردند. حادثهی مذکور در جریان نرم کردن نیترات سولفات آمونیوم در انبارها رخ داد که باعث تعطیلی تولید این کود از سوی BASF شد. تولید کود مذکور تا دههی ۱۹۴۰ و توسعهی روشی بهینه، متوقف باقی ماند.
اثر جنگ جهانی اول بر اقتصاد و صنعت آلمان تا سالها ادامه یافت. BASF که پس از پایان جنگ بهدنبال بازیابی اقتصادی بود، با چالشهای متعددی همچون ناآرامیهای سیاسی، پرداخت غرامت جنگی، از کار افتادن کارخانهها، کمبود مواد اولیه همچون زغال سنگ، چالشهای حملونقل، اشغال منطقهی غربی راین توسط فرانسویها و کشیده شدن مرز فرضی روی این رودخانه روبهرو شد. شرکتهای متعدد صنایع شیمیایی آلمان تصمیم گرفتند تا ادغام فناوریها و مراکز تولیدی، اقتصادی شیمیایی را احیا کنند.
شرکت I.G. Farben Aktiengesellschaft در سال ۱۹۲۵ در اثر ادغام BASF با پنج شرکت شیمیایی دیگر تأسیس شد. مرکز رسمی شرکت جدید در فرانکفورت قرار داشت. سایتهای تولیدی لودویگسهافن و اوپائو، مراکز اصلی گروه جدید در منطقهی بالایی رودخانهی راین بودند. شرکت فاربن، چهار مرکز تولیدی در سرتاسر آلمان داشت. از سال ۱۹۳۳، سهم عمدهای از محصلات فاربن در سیاستهای حکومت آلمان مبنی بر توسعهی نظامی کاربرد پیدا کردند. بههمین دلیل همکاری در نگهداری و تولید محصولاتی همچون نیتروژن، گازوئیل و بونا برای دولت شروع شد.
فریدریش برگوس، شیمیدان اهل هانوفر در سال ۱۹۱۳ پتنت قابلتوجهی برای محصولات شیمیایی ثبت کرد. او راهی برای تولید مواد مایع شیمیایی کاربردی در واکنشهای تولید سوخت مصنوعی پیدا کرده بود که با اعمال فشار زیاد و هیدروژنه کردن زغال سنگ انجام میشد. ماتیاس پیر، شیمیدان BASF، از ایدهی برگوس استفاده کرد و آن را در فرایندهای صنعتی بهکار برد. فرایند جدید در مرکز تولیدی لیونا شرکت فاربن بهکار گرفته شد و اولین محصول آن یعنی گازوئیل، در سال ۱۹۲۷ انبارهای BASF را ترک کرد.
مراکز تولید لودویگسهافن و اوپائو در ۱۹۳۹
تولید پلاستیک، دستاورد بزرگ BASF در قرن بیستم بود. آنها اولین تحقیقات را روی فعالیتهای تحقیقاتی را در صنعت پلیمر انجام دادند که منجر به تولید استایرن در لودویگسهافن شد. از سال ۱۹۲۹ و با موفقیت در تولید اولین مواد پلاستیکی، سهم عمدهای از فعالیتهای مرکز لودویگسهافن و اوپائو به تولید این مواد اختصاص یافت.
بسیاری از مواد تولیدی BASF در صنعت پلیمر، برای تولید انبوه پلاستیکها استفاده میشود. ترکیبهای آکرلیک پلمیری، پلیاستایرن، پلیواینیل کلراید، پلیسابوتایلین، پلیواینیل اتر و پلیاتیلین از محصولاتی بودند که تا پایان دههی ۱۹۳۰ در BASF تولید و به صنایع وابسته فروخته شدند. همین فعالیتهای تحقیقاتی ابتدایی باعث شد تا برند آلمانی در اوجگیری صنعت پلاستیک در دههی ۱۹۶۰ عملکرد تأثیرگذار داشته باشد و امروز هم یکی از فعالان اصلی و موفق صنعت محسوب شود.
انفجار در مرکز اوپائو
برند آلمانی BASF با فعالیت در صنایع شیمیایی و حوزههای وابسته، نقش مهمی در توسعهی محصولات فناوری اطلاعات هم داشت. آنها در توسعهی نوارهای صوتی، ویدئویی و دستگاههای انتقال داده که از بازیگران اصلی تولد عصر اطلاعات بودند، نقشی حیاتی داشتند. همهی محصولات مذکور، نوارهای مغناطیسی هستند که تولیدشان تاحدودی به صنایع شیمیایی وابسته میشود.
نوار مفناطیسی BASF با دستگاه ضبط AEG
مهندسان BASF با ترکیب تجربه و تخصص از حوزههای متنوع صنعتی، دستاورد انقلابی دیگری شکل دادند. تولید پودر آهن کربونیل از سال ۱۹۲۴ در سایت لودویگسهافن انجام میشد. محصول مذکور برای تولید سیمپیچهای القایی کابلهای تلفن کاربرد داشت. همین محصول، زمینه را برای ورود به صنعت نوارهای مغناطیسی برای BASF فراهم کرد. آنها در سال ۱۹۳۴، اولین محمولهی ۵۰ هزار متری نوار مغناطیسی صوتی را به شرکت الکترونیکی AEG تحویل دادند. یک سال بعد، AEG اولین دستگاه ضبط نواری را به بازار عرضه کرد. نوارهای مغناطیسی تولید BASF، قطعات بنیادی در محصول جدید AEG بودند.
با شروع جنگ جهانی دوم، بار دیگر اقتصاد آلمان وارد فاز جنگی شد. شرکت فاربن هم مجبور به ادغام در سیستم جدید ایزولهی نازیها بود و فعالیت خود را مبتنی بر تولید محصولات ویژه یعنی نیتروژن، لاستیک و گازوئیل ادامه میداد. بار دیگر تعداد زیادی از کارمندان مرد شرکت در دوران جنگ به جبهههای نبر فراخوانده و با کارمندان زن، زندانیهای سیاسی و جنگی و نیروهای کار اجباری جایگزین شدند. زندانیان کمپهای کار اجباری، بیشتر به سایت تولید بونا در آشویتس فرستاده میشدند که در تاریخ جنگ جهانی دوم، به دفعات به آن پرداخته شده است.
اردوگاههای کار اجباری، بخشی اجتنابناپذیر از تاریخ جنگ جهانی دوم هستند. شرکت BASF در دومین جنگ جهانی هم مانند نبرد اول، در مراکز متعدد از زندانیان این اردوگاهها بهرهبرداری کرد. زندانیانی از لهستان، اتحاد جماهیر شوروی، ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، بلژیک، هلند، کرواسی و اسلواکی در کارخانههای متعدد BASF در لودویگسهافن و اوپائو به کار گرفته میشدند که تعداد آنها در آوریل ۱۹۴۳ به اوج رسید و رکورد ۱۳،۷۲۷ نفر (حدود یک سوم کل کارگران کارخانه) را ثبت کرد.
جنگهای جهانی، نقطههای تاریک تاریخچهی BASF هستند که تأثیر این برند عظیم را علاوه بر بهکارگیری نیروی کار اجباری، در تولید سلاحهای شیمیایی هم نشان میدهند. فاربن در جریان جنگ جهانی دوم، مواد جنگافزاری همچون تابون و سارین و گاز خردل را در سایتهای گوناگون خود تولید میکرد. سیکلون ب، محصول شیمیای دیگری بود که توسط نازیها برای قتلعام در اردوگاههای کار اجباری استفاده میشد. این ماده، تولیدی یکی از شرکتهایی بود که فارین، سهام عمدهای از آن را در اختیار داشت. دادگاههای نظامی پس از جنگ جهانی دوم، بهدنبال پیدا کردن نقش و آگاهی فاربن از کاربرد سیکلون ب، تحقیقات متعددی انجام دادند و هنوز به نتیجهای مشخص نرسیدهاند.
BASF در بخشی از تاریخچهی خود که به نقش آنها در تولید سلاحهای شیمیایی اشاره میکند، مسئولیت تاریخی و اخلاقی خود را متذکر میشود. برند آلمانی امروز میداند که در قتلعام میلیونها نفر در جریان دو جنگ جهانی نقش داشته است. این شرکت بههمراه چند شرکت آلمانی دیگر، بنیادی بهنام «Remembrance, Responsibility and Future» را در سال ۲۰۰۰ تأسیس کردند تا خسارت واردشده به قربانیان رژیم نازی را جبران کنند. BASF بیش اتز ۷۰ میلیون یورو به بنیاد مذکور کمک مالی انجام داده است.
ساختمان قدیمی BASF در لودویگسهافن
سالهای پس از جنگ، مجددا دشواریهای توسعه و ازسرگیری فعالیتها را برای BASF بههمراه داشت. کارل ورستر، از مدیران برند آلمانی در میانهی قرن بیستم دربارهی بازسازی پس از جنگ میگوید:
سالهای بازسازی از مارس ۱۹۴۵ تا اصلاحات ارزی در ژوئن ۱۹۴۸، دشوارترین سالهای تاریخ BASF بودند. دستاوردهای ما در آن زمان بدون تلاشهای همهجانبهی نیروی کار و ازخودگذشتگی آنها ممکن نمیشد. نیرویی که در شرایط دشوار کاری و حتی با حداقل درآمد و غذا، به توسعهی کارخانه کمک میکردند.
بازسازی تا سال ۱۹۴۸ با دشواری تمام پیش رفت و درنهایت سایتهای لودویگسهافن و اوپائو مجددا نزدیک به ۲۲ هزار نیروی کار در اختیار گرفتند تا به فعالیت عادی نزدیک به سالهای پیش از جنگ بازگردند.
از سال ۱۹۴۹، دوران تازهای در توسعهی محصول در BASF شروع شد. پس از سه سال تحقیق و توسعه در مرکز تحقیقات کشاورزی، اولین تولیدات در دستهی حفاظت از محصولات زراعی به بازار عرضه شدند. علفکش U46، اولین محصولی بود که خانوادهی محصولات دفاعی برند آلمانی را شکل داد. تا سال ۱۹۶۴ انواع محصولات دفاعی و حفاظتی کشاورزی و باغداری توسعه یافتند که همگی حاصل تحقیق و توسعه در مرکز کشاورزی لیمبورگرهوف بودند.
BASF در میانهی دوم قرن بیستم، توسعهی محصولات پلاستیکی و مواد اولیهی صنعت پلاستیک را با قدرت ادامه داد. آنها پلیاستایرنی بهنام Styropor را در سال ۱۹۵۱ به بازار عرضه کردند که بعدها موفق به فتح بازارهای جهانی شد. مادهی مذکور که به نام فوم هم شناخته میشود، شامل ۹۸ درصد هوا است و درنتیجه حاصیت عایقبندی هوا را نیز دارد. مهندسان سازه و طراحان بستهبندی، از پلیاسترایرن جدید کاربردهای زیادی استخراج کردند و امروزه شاهد استفادهی وسیع از آن در عایقبندی سقف و دیوار کف و انواع بستهبندی هستیم.
در سال ۱۹۶۴ مرکز توایدی جدیدی در آنتورپ بلژیک توسط BASF تأسیس شد. این مرکز بهخاطر موقعیت لجستیکی عالی بهمرور لقب دومین سایت بزرگ اروپایی BASF را بهدست آورد. تولید کود، واسطههای فیبری، پلاستیک و مواد اولیهی شیمیای در مرکز آنتورپ انجام میشود.
BASF در سال ۱۹۶۵، جشن ۱۰۰ سالگی خود را برپا کرد و برای توسعه به بازارهای جدید آماده شد. مدیران تصمیم داشتند تا شرکت را به مجموعهای بینالمللی تبدیل کنند و در این راه، انواع فعالیتها را از تأسیس سایتهای خارجی تا سرمایهگذاریهای عظیم در آمریکا و دیگر کشورهای صنعتی جهان انجام دادند. بهعلاوه توسعهی تولید به محصولات باکیفیت و مصرفی نیز در برنامههای رشد قرن دوم فعالیت BASF دیده میشد.
صنعت پوششدهی، یکی از صنایع جانبی شیمیایی محسوب میشود که جریان مالی مناسبی را هم بههمراه دارد. BASF در سال ۱۹۶۵ با خرید یکی از بزرگترین تولیدکنندههای مواد پوششی در اروپا (Glasurit) بهصورت مستقیم وارد فرایند تولید شد. برند آلمانی تا قبل از آن تنها مواد اولیهی صنعت پوششدهی را برای صنایع وابسته تأمین میکرد. خرید و ادغامهای مشابه در سالها و دهههای بعد ادامه پیدا کرد که منجر به شکلگیری زیرمجموعهی مستقل پوششدهی BASF شد. از محصولات کنونی زیرمجموعهی Coating Division میتوان به مواد پوششی صنعت خودرو اشاره کرد.
مرکز تولیدی BASF در مکزیک
فرایندهای خرید و ادغام در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ (دوران اوجگیری صنعت پلاستیک) رشد BASF را در صنایع متعدد بههمراه داشت. آنها ابتدا با Wintershall AG از بزرگترین شرکتهای نفت و گاز آلمان ادغام شدند که دسترسی به امکانات فراوان صنعت پتروشیمی را بههمراه داشت. شرکت مذکور در سال ۱۹۹۰ همکاری جدی را با غول نفتی روسیه، Gazprom شروع کرد که به توسعهی بازارهای نفتیاش انجامید.
صنعت پلیاورتان، مقصد دیگر BASF بود که با خرید کامل سهام Elastomer/Elastogran Group انجام شد. پلیاورتان، محصولات فومی را شامل میشود که کاربرد گستردهای در صنایع خودرو و محصولات ورزشی دارند. ورود به آمریکا نیز در شراکت با Dow Chemical Company در سال ۱۹۵۸ رخ داد. در سال ۱۹۶۹ شرکت Wyandotte Chemicals در میشیگان به زیرمجموعهی BASF پیوست و توسعهی بازار آمریکا را ممکن کرد.
اولین سایت تصفیهی آب لودویگسهافن، در سال ۱۹۷۴ و پس از ۱۷ سال تحقیق و توسعه راهاندازی شد. مرکز BASF را میتوان بزرگترین تصفیهخانهی مکانیکی-بیولوژیکی آب در اورپا نامید. ظرفیت این مرکز، توانایی تصفیهی آب مصرفی برای ۶ تا هفت میلیون نفر را دارد. روند توسعه و بهینهسازی مرکز مذکور بهصورت ادامهدار در BASF جریان دارد. بهعنوان مثال از سال ۲۰۰۱ فرایند مدرن نیتریفیکاسیون در آن مرکز به کار گرفته شد. فرایند جدید، دفع نیتروژن از کارخانههای BASF را به رودخانهی راین، از ۳،۵۰۰ تن در سال ۲۰۰۱ به ۵۹۳ تن در سال ۲۰۱۳ کاهش داد.
دههی پایانی قرن بیستم با مدرنسازی و سلامت هرچه بیشتر فعالیتهای BASF سپری شد. آنها از سال ۱۹۹۴، مدل پایایی (Sustainability) را به سازوکار خود اضافه کردند. با مدل کاری جدید، موفقیت اقتصادی با مسئویت اجتماعی و حفاظت از محیط زیست ترکیب میشود. بههرحال از آن سال استراتژیهای برند آلمانی بر پایهی مفاهیم مذکور شکل گرفت و در تدوین بیانیههای مأموریت نیز نقش مرکزی داشت.
تصفیهخانهی لودویگسهافن
یرند آلمانی برای پیادهسازی برنامههای توسعهی پایا، روشهای تحلیلی متعدد را بهکار گرفت. آنها با هدف توسعه در سه حوزهی محیط زیست، جامعه و اقتصاد، ابتدا برنامهی تحلیل Eco-Efficiency را در سال ۱۹۹۶ اجرا کردند. برنامهی بعدی، SEEbalance نام داشت که در همان سال اجرا شد. برنامهی تحلیلی اول، هزینه و فاکتورهای تأثیرگذاری بر محیط زیست همچون انرژی و مواد اولیه را بررسی میکرد. برنامهی دوم، فرایندهای تحلیل را به تأثیرگذاریهای اجتماعی توسعه داد.
سموم دفع آفات، از سالها و دهههای اولیهی فعالیت در نقطهی تمرکز BASF قرار داشت. آنها در سال ۱۹۹۶ مادهای قارچکش بهنام BRIO را به بازار عرضه کردند که دوران تازهای را در قارچکشهای با مواد تشکیلدهندهی فعال شروع کرد. از محصولات بعدی این خانواده میتوان به Opera حاوی F500 در سال ۲۰۰۲ اشاره کرد که فروش مناسبی را در برزیل بههمراه داشت. محصولات حاوی F500 فروش بسیار بالایی در دفع آفات در سرتاسر جهان دارند.
فعالیت جدی در بازارهای آسیایی، با ورود به قرن ۲۱ در استراتژی BASF شکل گرفت. مرکز کوانتان مالزی در سال ۲۰۰۰ تأسیس شد که نقشی اساسی در استراتژی برند آلمانی در منطقهی آسیا و اقیانوسیه داشت. مرکز بعدی در سال ۲۰۰۵ در نانجینگ چین و با همکاری شرکت چینی SINOPEC تأسیس شد. سایت چینی، بزرگترین سرمایهگذاری انفرادی در تاریخ BASF بوده است.
فرایندهای خرید و ادغام با هدف توسعهی پورتفولیو و صنایع فعالیت، در قرن ۲۱ در BASF با قدرت پیگیری شدند. از اهداف اصلی برند آلمانی در خرید شرکتها میتوان به در اختیار گرفتن کسبوکارهای مبتنی بر خدمات مشتری و فعال در حوزههای نوآوری و رشد اشاره کرد. شرکت Engelhard در نیوجرسی یکی از این خریدها محسوب میشود که در صنعت پوششدهی سطوح و تولید حلّال فعالیت میکند. از خریدهای دیگر میتوان به German Deguss فعال در صنعت تولید مواد شیمیایی ساختوساز و Johnson Polymer فعال در صنعت رزین اشاره کرد.
مارتین بروپرمولر، مدیرعامل کنونی BASF
BASF مانند بسیاری از شرکتهای باسابقهی صنعتی، در سالهای اخیر پیادهسازی سازوکارهای مدرن را در فرایندهای خود در نظر گرفته است. آنها دیجیتالی کردن فرایندهای تحقیقاتی را بهعنوان اولویتی در مراکز تحقیق و توسعهی خود لحاظ کردند. ازفعالیتهای جدی در دیجیتالی کردن تحقیقات میتوان به نصب یک ابرکامپیوتر در سایت لودویگسهافن اشاره کرد که قدرتی برابر با ۱/۷۵ پتافلاپس دارد. مدلسازی و شبیهسازی سریعتر و گستردهتر، از قابلیتهای ابرکامپیوتر جدید BASF محسوب میشود.
آخرین آمارهای BASF، درآمد شرکت را در سال ۲۰۱۸ نزدیک به ۶۳ میلیارد یورو عنوان میکنند. برند باسابقهی آلمانی اکنون بیش از ۱۲۲ هزار کارمند در سرتاسر جهان داشته و مارتین بروپرمولر، مسئولیت مدیریت عامل را در آن بر عهده دارد. برند BASF درحالحاضر رتبهی ۹۹ باارزشترین برندهای رسانهی فوربز را به خود اختصاص داده است.
منبع : زومیت